خرداد بود که خلیج یخ زد
نویسندهسورن کریمی
ژانرگمانه‌زن
ناشرکتابسرای تندیس
اولین چاپ۱۴۰۱
تعداد صفحات۱۸۴
لینک گودریدزگودریدز
لینک به‌خوانبه‌خوان

خرداد بود که خلیج یخ زد برگزیده دوره اول پرانتز

- از متن کتاب

در دوردست بعید، در نزدیکی خلیج، شهری لمیده لبِ ساحل کش آمده؛ شهری از همه‌جا دور؛ از زمستان محروم؛ اما آن‌قدر زنده که از غروب تا طلوع میزبان پرسه‌زنی‌هاست. این بندر محمومْ خرداد مرموزی دارد؛ خردادی که همیشه هست و همیشه خواهد بود، خردادی که از بهار به تابستان و از تابستان به پاییز می‌خرامد.

پس از سال‌های سال مردی در بندر پیدا شده که کسی نمی‌داند کیست و کسی نمی‌داند چرا، اما دنبال خرداد است. مردی که همه‌ی خیابان‌های پخته‌ی شهر را لگد کرده، در تک‌تک چاله‌ها سرک کشیده و تمام سایه‌خفتگان را در گوشه‌کنار بندر ناخفته کرده. از ترس همین مرد موذی‌ست که موج‌ها شیهه‌ی هشدار می‌کشند: تا دیر نشده جلویش را بگیرید؛ تا خرداد را وسط خلیج گیر نینداخته و منجمدش نکرده متوقفش کنید.

نقد و نظر

"برای اولین مجموعه داستان نویسنده کار خوبی بود. معلوم هستش که وقت گذاشته شده روی داستان‌ها. نثر خوب و منسجم است. داستان‌ها به مخاطب برای درک کردن تم احترام می‌گذارند و شعاری نیستند. (که یکی از مشکلات بزرگ بیش از نیمی از کتاب‌های امسال بود) از ویژگی‌های ادبیات ژانر خصوصا وحشت به خوبی استفاده شده و همچنین با فرهنگ و دغدغه‌های بومی حل شده‌اند." شانت خدادایان